به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی خراسان رضوی، به مناسبت ایام شهادت امام رضا(ع) آیین شعرخوانی «بارگه غریب» به همت محفل ادبی رواق ادب اداره کل کتابخانه های عمومی خراسان رضوی و با حضور جمعی از شاعران آیینی برگزار شد.

علیرضا خاکساری
مهمان که دعوت می کند پیغمبر اکرم
بر او محبت می کند پیغمبر اکرم
ما هم که اینجاییم مهمانان او هستیم
حتما عنایت می کند پیغمبر اکرم
حاجت بخواه از محضر پیغمبر رحمت
قطعا اجابت می کند پیغمبر اکرم
از خوبی اش باید بگویم چهارده قرن است
دارد هدایت می کند پیغمبر اکرم
چون بر حسینش گریه کردیم از ثواب خود
تقدیم امت می کند پیغمبر اکرم
با دست خود مزد تمام سینه زن ها را
امشب کرامت می کند پیغمبر اکرم
دست از کتاب و اهل بیت اش بر نمیداریم
وقتی وصیت می کند پیغمبر اکرم
با «کُلُّنا واحد» که فرمودند پس محشر
ما را شفاعت می کند پیغمبر اکرم
با اینکه دوریم از مدینه این دل زائر
قصد زیارت می کند پیغمبر اکرم!
سیلی به زهرایش زدن مزد رسالت بود؟
فردا شکایت می کند پیغمبر اکرم
با فاطمه بعد از رسول الله بد کردند
بال و پر پروانه را عمدا لگد کردند
هیزم فراهم می شود بعد از رسول الله
آتش مجسم می شود بعد از رسول الله
روزی صحن پاک چشم مادر سادات
باران نم نم می شود بعد از رسول الله
مانند ماهی که قدش عمری هلالی شد
زهرا قدش خم می شود بعد از رسول الله
حتی بلای جان زهرای عزادارش
مسمار در هم می شود بعد از رسول الله
تا بشکند دستی که احمد بوسه زد بر آن
قنفذ مصمم می شود بعد از رسول الله
خورشید روی حضرت حوریه تاریک از
سیلی محکم می شود بعد از رسول الله
دیگر به خود این خانه روی خوش نمی بیند
دل ها پر از غم می شود بعد از رسول الله
مثل مدینه کربلا هم می شود بلوا
قحطی آدم می شود بعد از رسول الله
پنجاه و اندی سال شام هر شب زینب
اندوه و ماتم می شود بعد از رسول الله
طفلی که روزی زینت دوش پیمبر بود
افسوس درهم می شود بعد از رسول الله
بین دو نهر آب نحرش می کنند آخر
دنیا جهنم می شود بعد از رسول الله
بعد از رسول الله دلهامان مکدر شد
در روضه های روضه خوانها حرف معجر شد

مجتبی ابوالقاسمی
حرفی که نهفته در دلم، فریاد است
آنکس که بریده از همه آزاد است
با اشک من این پنجره بغضش ترکید
هر چند که این پنجره از فولاد است
******************
آئینه ی روضه النعیم است رضا
مفهوم صراط مستقیم است رضا
دل در طلب بخشش و جودش داریم
از بس که رئوفست و کریم است رضا
********************
در ساحل احسان تو ای شمس شموس
ما قطره ی ناچیز و تویی اقیانوس
تا آنکه به پای زائرت بوسه زنند
از عرش فرشتگان بیایند به توس
********************
ای عشق به ما سینه ی آگاه بده
از سیره ی خود سیر الی الله بده
تا اینکه به فیض این زیارت برسیم
ما را به ولایت خودت راه بده

حسن ابوالقاسمی
این قاب شکسته نا بهنگام گرفت
با نام تو بین عاشقان نام گرفت
بگذار برانند تمام مردم با نام تو
این رباعی آرام گرفت
********************
وقتی که دلم اسیر چشمان تو شد
از غیر برید تا غزلخوان تو شد
از یاد تو یک لحظه نگردد غافل
با مهر درآمیخت که مهمان تو شد
********************
خواهم که پری در آسمانت بزنم
تا بوسه به پای زائرانت بزنم
می خواهم اگر طلب نمایی مولا
من هم قدمی در آستانت بزنم
********************
ببر از این اینجا به سوگواران
سلام من را بسوی یاران
نفس غبارم بگو چه خوانم
به چشمهای همیشه گریان
ببار بغض غریبیم را
به روی شانه در این بیابان
طراوت سبز درد و داغی
طراوت پاک عشق و ایمان
به خاک بوسی رسیدیم از ره
به رسم آهنگ خوب باران
هزار درد و دریغ و آهم
حدیث درد مرا تو درمان
********************
در کوی تو دلها همه جان می گیرند
مدح تو به هر شعر و زبان می گیرند
از دورترین نقطه دنیا مردم
در حصن حصین تو امان می گیرد
********************
بی شبهه رضا رحمت وافر دارد
صد پنجره نه! هزار شاعر دارد
این بغض گره خورده که اینجا جاریست
احساس قشنگی است که زائر دارد
********************
اندوه دل از هزار دارم با تک
در صحن عتیق کار دارم با تو
در صحن شما شبیه این زائرها
آهو شده ام قرار دارم با تو

غلامرضا غلامپور دهسرخی
گِرد ماهِ شهر مشهد هالۀ غم را ببین!
آخر ماه صفر شد، اوج ماتم را ببین!
در صفر هم چون مُحرم، شد گلستانی خزان
لالههای پرپر این ماهِ اعظم را ببین!
مکر انگور و دل خونینِ خورشید ولا
فاجعه در فاجعه، احوال عالم را ببین!
از مدینه تا خراسان چشمِ دل را باز کن
در جوار مضجع گل، شرح این غم را ببین!
از امامت تا ولایت از ولایت تا بهشت؛
ردّ سرخ رجعتِ نوری معظّم را ببین!
این کدامین اتّفاق ناگوار چرخ بود؛
تازهتر از تازه باشد، داغِ آدم را ببین!
عالم و آدم سیهپوش سه اندوه بزرگ؛
در صفر غمنامۀ ماه مُحرّم را ببین!
ما عزادار بقیع و کربلا و مشهدیم
بر فراز بامِ دلها پرچم غم را ببین!
ای امام هشتمین، ای مهر تابانِ ولا!
گوشۀ چشمی نما، این ذرّۀ کم را ببین!
********************
عاشقان در غم یارانِ خدا گریه کنید
غم یکی نیست کنون، در سه عزا گریه کنید!
و سیه¬جامه بپوشید چو زهرای (س) بتول
به نبی و حسن و سوگ رضا (ع) گریه کنید!
********************
شبی که زائرت هستم چقدر آن شب صفا دارد
خودم حس میکنم این را هوا رنگ خدا دارد
ارادتمند این درگاه از هر گوشه عالم
که شد مهمان تو اندوهش اینجا انتها دارد
حبیب اینجا طبیب اینجا بدون نوبت قبلی
فقط با یک اشاره درد بیدرمان دوا دارد
صفای مکه را دارد برای زائران اینجا
غذای حج مقبول است و قرب کربلا دارد
مقیم این حرم امروز با اخلاص هر کس ش
چه بیمی دیگر امروز و از روز جزا دارد
امام مهربانیها بنازم بارگاهت را
که هم دارالعمان اینجا و هم دار الشفا دارد
خدا اینجا وفا اینجا تعجب نیست باور کن
خراسان است این مرکز علی موسرضا دارد

مصطفی جلیلیان مصلحی
یک عمر در این سفره، نمک گیر شدیم
در پای بساطِ عشق تو، پیر شدیم
هربار که زائری سلامی آورد
با شوق زیارت تو تطهیر شدیم!
********************
چون برق به اردوی ستم، بر بکشیم
شمشیرِ دو دَم به روی خیبر بکشیم
سوگند به اربعین! بگو با غزّه
از کرببلا به قدس لشکر بکشیم!
********************
وا کرد از ابروی حقیقت، چین را
بر پلکِ جهان، پنجرۀ آیین را
پرورد به دامانِ کریمانۀ خویش...
با عطرِ محمّدی، بهارِ دین را!
********************
در نای دلش، دمی خدایی دارد
صد لالۀ سرخ نینوایی دارد
هرچند که صلح است سلاحش، اما...
امّیدِ قیام کربلایی دارد!
********************
حق میدمد از آن دو لبِ یاقوتش
یک عمر شدهست خونِ دلها قوتش
با بوسۀ سرخ تیر، تشییعش بود
گل بست کفن به چوبۀ تابوتش!
********************
وقتی که خدا را به دعا می خوانم
انگار به لب فقط تو را می خوانم
یک پلّه به نور معرفت نزدیکم
وقتی که صحیفة الرّضا(ع) می خوانم
********************
آنان که صبور و غرق در پرهیزند
با غیرِ ولای حق نمی آمیزند
چون هر ورق از عیون اخبارِ رضا(ع)
از حکمتِ هر کلامتان لبریزند!
********************
لبْ تشنه نور و سائلی دربه دریم
در آینه های این حرم غوطهوریم
ای رمز تعالیِ بشر درگاهت!
از خویش به میقات شما در سفریم!
********************
با خون شهید بسته دل پیمانی
ماییم و سلاحِ عشق و گل افشانی
در سنگرِ شاهدانِ حق، قربانی
جان برکف و بی تاب، همه طوفانی
خواندیم که قبله گاه دل هاست، بهشت
ایرانِ امام رضاییِ (ع) ماست بهشت
********************
آنان که شهید و زنده یادند همه
سر بر درِ این خانه نهادند همه
دل جز به رضای حق ندادند همه
مفتون شده بابِ جوادند(ع) همه
گفتند اگرچه عرشِ اعلاست بهشت
ایرانِ امام رضاییِ (ع) ماست بهشت



ارسال نظر